به نام او.

چشماش مثل آسمونِ شب بود که برعکسش کرده باشن، یه سیاهی وسطِ یه آسمونِ سفید، انگار که آسمون شب تو چشماش وارونه شده باشه، همیشه هم ماهِ سیاهِ وسط آسمونِ سفیدش مثل بلورای دخترِ تازه عروسِ همسایه برق می‌زد، از این بلور فرانسه‌ها که هر چی به گفتم کالای ایرانی بخر شاید برقش کمتر باشه اما عزت و شکوه برای کارگر ایرانیه، گوشاش بدهکار نشد.

چشماش خیلی قشنگ بود و براق

منو غرق کرد تو آسمونش، همش فک می‌کردم بهترین هدیه از طرف خداست، اسمش ریحانه بود، و من مدام می‌گفتم، چه رفیق خوبی !

به خودم که اومدم تو سیاهی براق چشماش به لجن کشیده شده بودم.

هدیه‌ی خدا. هه

خیلی طول کشید تا تونستم از اون لجن بیام بیرون، اما حالا یه چیز خوب از بلورای خارجی تو ذهنم نقش بسته و اون یه جمله است

( یا رفیق من لا رفیق له)

پ.ن۱: تازه عروسان محترم کالای ایرانی با کیفیت پایین هزار برابر غرور آفرین تر از کالای خارجی با کیفیت بالاست، مثل کاردستی کج و کوله‌ی پسر بچه تون در برابر کار دستی خوشگل دختر بزرگه‌ی همسایه است. 

پ.ن۲: قربون پسرم برم

دارد می‌آید! تلخ تر از تلخ

کوله بارطّ رو بستی ! (:

همین الان به فکرم خطور کرد که...

یه ,تو ,چشماش ,کالای ,همسایه ,مثل ,با کیفیت ,کالای ایرانی ,خارجی تو ,تو ذهنم ,ذهنم نقش

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جهاد ادامه دارد ... FazSongTV سایت جذاب طلوع دیزل ژنراتور چیست؟ ckodser دوازده فروردین مشاوره و انجام پروژه های مهندسان پزشکی زومیت مگ | دنیای فناوری به نام یگانه معمار و طراح هستی / استودیو معماری آترا مادر خوب، مادری است که می نویسد